این بیلبورد از ماهها پیش، در خیابانها و جادههای مختلف گیلان نصب شده است. اگر در زمینهی گرافیک هم مسابقهای برای انتخاب بدترینهای این رشته وجود میداشت، به یقین طراح و سفارشدهندهی این آگهی، جزو نامزدهای نهایی قرار میگرفتند. اینکه چرا صاحب یک واحد تجاری، پول زیادی را صرف تولید و انتشار چیزی افتضاح میکند تا از پس آن برای خود آوازه بیافریند، مسئلهای چندوجهی ست که نیاز به بحث بیشتری دارد. اما جنبهی سادهتر موضوع این است که بپرسیم چه نیرو و نهادی باید جلوی این آلودن خودخواهانهی فضا را بگیرد؟ پاسخ عجیب است: اگر پایین کشیدن یک اعلان عمومی که با گرافیک مبتذل و آلودگی بصری خود، روان شهروندان را میآزارد، در شرح وظایف دیکتهشده و آمرانهی سازمانها و ادارت مسئول گنجانده نشود (چنان که نشده)، یقیناً هیچ مانعی برای ادامهی حضور آن در فضای شهری وجود نخواهد داشت! هرکس میتواند با پرداخت پول اجارهی یک بیلبورد، گرافیکی چنین زشت و نابهنجار را تا هروقت دلش خواست بالا نگه دارد و سیمای شهرها و روستاهای گیلان را بخراشد. رسانههای محلی هم که آنقدر کمتأثیر و کمرمق و محدود ماندهاند که محال است توانی برای ورود به این سطوح و مقابلهی مدنی در چنین اموری داشته باشند.
خراش
