رویاروییِ زهرا امیریگانه با «حقیقت»، مواجههای شکوهگر، اعتراضآمیز، تلخدهان و همچنان آرام (همچون خوی خودش) است. او مدام به شهر خود میاندیشد و با عتاب و مراقبتی زنانه، شهری که هست را برای غریبه بودن با آنچه «بود» و «میبایست باشد» سرزنش میکند. نقاشیهای او زیباست اما فریب نمیدهد. واقعی نیست، اما دروغ نمیگوید. جهانی را تصویر میکند که خالقان و خریداران «منظرههای قشنگ»، دوستش ندارند. کارتپستال نیست؛ هیچ کارتپستالی دوست ندارد حرف بزند، حرفِ تلخ بزند و از چیزی بیشتر از آنچه در امر واقع هست بگوید.
هنر امروزِ گیلان نیازمندِ کنار گذاشتن واقعگراییهای شیرین و تصورات انتزاعی بیخودی است. اگر گیلان زیبا، در مغاکی مهیب از انواع مخاطرات و نگرانیها گرفتار آمده (که آمده)، باید که این همه در برساختهی هنرمند بینایش هم دیده شود. این همان راهی است که زهرا امیریگانه میرود و امیدوارم روندگان بسیار یابد.
تابلوی بالا: کاخ میانپشته
تابلوی پایین: ساختمان قندچیان
(رنگ روغن روی بوم، ۱۳۹۷)
هر دو اثر زهرا امیریگانه
هر دو در بندرانزلی
