سیامک دیوشلی برای ما فقط یک پزشک نبود. محل رجوع و ختم کلام خانواده بود در هر آنچه به سلامت تن ربط داشت. در همهی لحظههای آسان و سخت بیماریِ همگان حضور داشت؛ مسئول و دقیق و اطمینانبخش. سه مصداق بیتعارفِ «مهربانی» در نظر من. سیامک دیوشلی برای شهر من یک پزشک استثنایی بود. در صدر چیرهدستی و در اوج ادب و متانت. مرگ سترگ او که به دست #کروناویروس سهل افتاد، سوگواری بزرگ میخواهد و دریغ بیپایان. اما برای شهری چنین سرگردان و غمزده و گرفتار (که انزلی امروز هست)، مرثیهای کارگر نمیتوان سرود. کاش فقط اندکی معرفت و انصاف در متولیان امور باشد و نام او را بر آن بیمارستان تیرهروز انزلی بگذارند؛ به پاس ساعتهای بسیاری که عمر خویش را صرف آن ویرانه کرد. همین.
در عکس، اوست در حال معاینه خواهرزاده کوچکم. با حوصله و تأنی همیشگی.
سیامک دیوشلی
