- حالا دیگر ماجرای «امید»، عجیبترین داستان واقعی پرندگان مهاجر ایران است. از دیرباز، درناهای زیبای سیبری (با بدن سفید، پاهای بلند سرخرنگ و منقاری سیاه بر صورت سرخ) پاییز هر سال مهاجرت طولانی خود را در سه گروه آغاز میکردند. دسته شرقی به سمت چین میرفتند، دستهی مرکزی راهی هند شده و گروه غربی، سرزمین ایران را برمیگزیدند. مسافران هند در سال ۱۳۸۱ منقرض شدند و از مسافران ایران که به بوجاق گیلان و فریدونکنار مازندران میآمدند، تعداد اندکی (شاید هشت درنا) باقی مانده بود. پنج سال بعد که درناهای دوستدار گیلان هم منقرض شدند، سه درنا همچنان به فریدونکنار آمدند. در آن سال یکیشان با گلوله شکارچیان جان سپرد و یک جفت نر و ماده باقی ماند. در زمستان سال ۱۳۸۷ این جفت عاشق دوباره به فریدونکنار بازگشتند. مردم به وجد آمدند و درنای ماده را «آرزو» و نر را «امید» نامیدند. همان سال «آرزو» با گلوله شکارچی دیگری از پای در آمد و درنای نر به تنهایی ایران را ترک کرد! دیگر کسی امیدی برای شنیدن دوباره صدای فلوتمانند و آهنگین درناها نداشت. در این سالها شکارچیان فریدونکنار هم قدرتمندتر شده بودند و سر و صدای جاده تازهتأسیس کنار تالاب، همه پرندگان مهاجر را دچار مشکل کرده بود. اما در آبان ۸۸ اتفاق عجیبی افتاد. «امید» به تنهایی مسیر سه هزار کیلومتری یاقوتستان تا ایران را پرواز کرد و به فریدونکنار برگشت! اکنون او آخرین درنای بازمانده از تمام درناهای سفید مسافر ایران بود. درنای سیبری، پرندهای تکهمسر است و بعد از مرگ همسرش هرگز جفت جدیدی انتخاب نمیکند و به همین دلیل زودتر از خیلی از گونهها در خطر انقراض قرار میگیرد. این موضوعی بود که در پایان زمستان آن سال، وقتی «امید» تصمیم به ترک ایران گرفت، همه دربارهاش حرف میزدند. «امید» سال بعد هم برگشت؛ و سالهای بعد هم (اغلب درست در صبح روز ۸ آبان). تا امسال که آبان به نیمه رسید و خبری از او نبود. چشم محیطبانان و عاشقان طبیعت به آسمان بود و بسیار چیزها نوشتند در غیابش. اشکها ریخت و دلها مچاله شد. ولی مهاجر بلندقامت سپیدبال، باز همه را غافلگیر کرد و صبح روز چهارم آذرماه، صدای کروککروکاش در آسمان فریدونکنار شنیده شد. «امید» تا اسفند میهمان ایران است. بعد دوباره با پرواز در طول ساحل غربی گیلان به سمت آذربایجان میرود. سپس از آسمان داغستان و آستاراخان و شمال قزاقستان هم عبور میکند و در نیزارهای رودخانه اوب (در نزدیکی اقیانوس منجمد شمالی) به زمین خواهد نشست. «وجود نازکت آزرده گزند مباد» درنا جان!
آروین ایلبیگی
- این متن را نخست در گیلنگاه منتشر کردم
