فقرا و ثروتمندان به روشها و دلایل متفاوتی دست به تخریب محیط زیست میزنند (اولی از سر ناچاری و دومی برای لذت و رفاه بیشتر). اما زیستمحیطِ آسیبدیده بیشتر از آنکه ثروتمندان را متأثر کند، فقیران را تحت تأثیر قرار میدهد. آمارها نشان میدهد ۴۲ درصد از فقیرترین مردم جهان در مناطقی زندگی میکنند که زیستمحیطشان توسط انسان تخریب شده است. در عین حال، بسیاری از مطالعات سازمان ملل متحد تأکید میکنند که موفقیت پایدار در حفظ محیط طبیعی، در گرو موفقیت در فقرزدایی ست. به نظرم این رابطهی پیچیده و دوسویه، مدیریت منابع طبیعی را در کشورهایی مثل ایران، در صدر برنامههای توسعه قرار میدهد. امروزه گیلان ما با وجود تراکم شدید جمعیتی، فقر نسبی، درآمد سرانه پایین و زیستمحیط حساس و بسیار آسیبپذیر، به دومین استان مهاجرپذیر کشور (بعد از تهران) تبدیل شده است. این هجوم جمعیت که در صورت خشک شدن مناطق مرکزی ایران شتاب بیشتری خواهد گرفت، طبیعت گیلانزمین را هر روز بیدفاعتر از پیش خواهد کرد. پس ضروری و واجب است تا توانمندترین و سالمترین مدیران دولتی استان در این بخش به کار گرفته شوند و نمایندگان مجلس و شوراها که معمولاً علاقهی خاصی هم به توسعهی صنایع سنگین و پتروشیمی (مخرب محیط زیست) دارند، اشتغالزایی و فقرزدایی را از مسیرهای دشوارتری دنبال کنند. این راهی ست که اگر کمتوجهیها به آن ادامه یابد و اشتباه انتخاب شود، یقیناً بیبازگشت خواهد بود!
آروین ایلبیگی
عکس را رضا بهرامی @rezabahrami در بازار انزلی گرفته است.