«حکمرانی خوب» یکی از مفاهیم متأخر ادبیات توسعه است که میزان موفقیت حاکمان در ادارهی درست کشورها را به بحث میگذارد. «برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد» که از سوی سازمان ملل، متولی این موضوع شده، شاخصهایی را برای سنجش «حکمرانی خوب» ارائه کرده است که با استفاده از آنها میتوان هر حکومتی را با بیطرفی و انصاف کافی مورد قضاوت قرار داد:
۱. پاسخگویی: مسئولان حکومتی میبایست نسبت به منافع عمومی، منافع ذینفعان و مسئولیتهای خویش پاسخگو باشند. این وظیفه شامل شرکتهای خصوصی و نهادهای مدنی هم میشود.
۲. شفافیت: جریان اطلاعات، باید آزاد باشد و همهی مردم بتوانند از تصمیمات و سیاستهای حاکمیت با خبر شوند.
۳. حاکمیت قانون: میبایست چهارچوبهای قانونی منصفانه و درستی وجود داشته باشد تا از حقوق افراد محافظت کند.
۴. مشارکت: نظرات تمام افراد جامعه باید در تصمیمگیریهای عمومی لحاظ شود و همه بتوانند بصورت مستقیم و غیرمستقیم در ادارهی کشور مشارکت نمایند.
۵. مسئولیتپذیری: تمام نهادهای حکومتی باید نسبت به خواستها، انتظارات و نیازهای مردم و گروهها، حساس و مسئول بوده و خدمات به موقع و مناسبی ارائه نمایند.
۶. اجماع محوری: حکومت خوب میبایست فرصت بیان دیدگاه را در اختیار همهی افراد و گروهها قرار داده و روشهایی اتخاذ کند تا بهترین خیر و مصلحت برای کل جامعه، هدف تصمیمات عمومی قرار گیرد.
۷. کارایی و اثربخشی: حکمرانی خوب در صورتی محقق میشود که کارآمدترین فرآیندها و نهادها برای تأمین نیازهای جامعه طراحی شود. این حکومت حفاظت پایدار از منابع طبیعی و محیط زیست را در اولویت اقدامات قرار میدهد.
۸. انصاف و عدالت: در حکمرانی خوب، همهی افراد جامعه (خصوصاً قشر آسیبپذیر) بایستی از فرصتهای رشد و توسعه رفاهی برخوردار شوند.
این معیارهای ساده و روشن با درایت و عقل جمعی کارشناسان کشورهای مختلف جهان تدوین شده و دفاتر برنامه عمران ملل متحد در ۱۶۶ کشور، پیگیر تحقق آنها هستند.
دیگر با خود حکومتهاست که راه «حکمرانی خوب» را در پیش گیرند و با تضمین سعادت دنیوی مردم، دوام خویش را مستدام دارند؛ یا بیاعتنا به این همه، سر در برف جهالت فرو برند و آیندهای تاریک را برگزینند.
آروین ایلبیگی
عکس از آرینا محمدی @arinamhd