تهدید علیه گیلان

گیلان، جنگل‌های انبوه، رودهای طویل و شالیزارهای وسیعش، با جدی‌ترین تهدید انسانی در طول حیات خود مواجه شده است. ترس از خشک شدن کامل فلات مرکزی ایران و بحران جدی آب، سیل خریداران زمین را به این سوی البرز کشانده و دور نیست زمانی که برای هر اقدام و اندیشه‌ای دیر باشد. در اثر مهاجرت گسترده‌ی هموطنان آن‌ سوی‌ کوه‌، ترکیب جمعیتی آبادی‌های این سو به شدت دچار تغییر می‌شود و آخرین ضربات کاری بر پیکر نیمه‌جان مهمترین عنصر هویت‌بخش اقوام، یعنی زبان‌های در معرض انقراض گیلان فرود خواهد آمد. سرعت تغییرات آنقدر زیاد است که درگیری‌ها و نزاع‌های فرهنگی، ناگزیر خواهد شد. نه کشاورزان آسیب‌دیده از سیاست‌های دولت را توان ایستادگی در برابر پیشنهادات مالی خریداران هست، نه امیدی به عملکرد درست بخشداران و دهیاران روستاها می‌توان داشت. درخت‌ها فرو می‌افتند و به جایش ویلاها سر بر می‌آورند. کشاورزان به شهر می‌آیند و در زمین‌هایشان شهرک‌های مسکونی و صنایع آلاینده‌ ساخته‌ می‌شود. در کمتر از ده سال، ساکنین کنونی گیلان به اقلیت تبدیل می‌شوند و معلوم نیست چقدر از میراث ناملموس گیلکان و دیلمیان و تالشان، در همجواری همسایگان جدید، پایدار بماند!… باید پرسید چه کسانی مسئولیت خطیر مدیریت این بحران وسیع را برعهده گرفته‌اند؟ باید همه روز پرسید برنامه‌های ویژه‌ی استانداری گیلان برای جلوگیری از عوارض فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی این مهاجرت بزرگ چیست؟ مشخصاً چه تدبیری اندیشیده‌اند تا مردم نیازمند به پول، زمین‌های خود را به ثمن بخس نفروشند و ادارات حافظ منابع طبیعی و ثروت عمومی، قافله را به رانت‌خواران و سوداگران مستغلات نبازند؟ اتفاقاتی که در چند سال پیش‌رو خواهد افتاد، می‌تواند برای همیشه غیرقابل جبران باقی بماند. آیا مردم گیلان مطالبه‌گری و پیگیری مدام را جدی خواهند گرفت؟