«نوروز» را باید مهمترین رویداد ملی ایران دانست و با هر توانی به بزرگ داشتنش همت گمارد. «نوروز»، آیین مشترک تمام اقوام و ملل «ایرانشهر بزرگ» و میراث واحد ساکنین قلمرو وسیع «ایرانِ فرهنگی» است که امروزه چند کشور مختلف را در بر میگیرد. فقط «نوروز» است که بالاتر از قومیت و زبان و دین و حتی نژاد میایستد و فصل مشترک انسانهایی میشود که فرصت چندانی برای صلح و گفتوگو در این منطقهی پرتنش و پرتفرقه از جهان ندارند. «نوروز» را ایرانیان بنیان نهادند تا جشنی هماهنگ با زایش «طبیعت» را سرآغازِ یکسال زندگی مهرآمیز با او قرار دهند. اما معانی همراه نوروز به این هم محدود نیست. در اساطیر ایرانی، جمشید – پادشاه پیشدادی – «نوروز» را با رأی اندیشمندان جامعهی خود میسازد تا بهانهای برای عدالتگستری و نیکی در حق مردمان باشد.
بلعمی در ترجمهی کتاب طبری مینویسد:
«جمشید علما گرد کرد و ازیشان پرسید که چیست که این پادشاهی بر من باقی و پایند دارد؟
گفتند: داد کردن و در میان خلق نیکی،
پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم، شما نزد من آیید تا هرچه درو داد باشد مرا بنمایید تا من آن کنم؛
و نخستین روز که بمظالم بنشست روز هرمز بود از ماه فروردین، پس آن روز را نوروز نام کرد.»
شگفتا که «داد»، این گوهر نایاب و آرزوی کهن، در همهی تاریخ این سرزمین دنبال شده است؛ اغلب با حسرت و آه.
نوروزتان پیروز!
