هرکسی خودش می‌داند چقدر متهم است

ایرانیان به نقطه‌ای رسیده‌اند که دیگر به بحران‌ها واکنش نشان نمی‌دهند و سطح بی‌حسی‌شان تا مرز «فاجعه» بالا رفته است. برای برانگیخته شدن چنین ملتی، فقط به تصویر فاجعه نیاز است. حتماً باید به چشم ببینند که پل‌های بزرگ شکسته و ماشین‌ها بر هم افتاده و پیکر آدم‌ها در سیل پیچیده تا باور کنند موضوعی جدی است! در فاجعه‌ی سیل شیراز که تصاویرش هزاران بار دست به دست چرخید، ۱۹ نفر جان باخته‌اند اما در بحران آلودگی هوا که مدتهاست ادامه دارد، سالی ۳۴۰۰۰ نفر در سراسر ایران کشته می‌شوند. در مورد اثرات آلودگی آب و مواد غذایی بر سونامی سرطان نیز اطلاعات زیادی منتشر شده است اما مورد توجه افکار عمومی نیست. حتی بحران‌های عظیم‌تری هم وجود دارد که بقای این سرزمین را به شدت تهدید می‌کند اما جدی گرفته نمی‌شود. براساس استانداردهای جهانی اگر کشوری ۴۰ درصد آب قابل استحصالش را مصرف کند، وارد وضعیت بحرانی می‌شود! در حالی که ایران ۹۶ درصد این منابع آبی‌اش را مصرف کرده و در استان‌هایی مثل خراسان رضوی، این عدد به ۱۳۴ درصد رسیده است!! عجیب‌تر آنکه هم‌اکنون چهل درصدِ نیاز آبی کشور از منابع آبی «تجدیدناپذیر» برداشت می‌شود که بیشتر شبیه قماری جنون‌آمیز با آینده‌ی ساکنین ایران است. جنگل‌ها یکی از عوامل اصلی کنترل سیلاب و کاهش آسیب‌های ناشی از سیل هستند. ما با سرعتی باورنکردنی نیمی از جنگل‌های هیرکانی شمال (قدیمی‌ترین جنگل‌های کره زمین) و ۳۰ درصد از جنگل‌های مهم زاگرس را از بین برده‌ایم و ککمان هم نمی‌گزد! وقتی دست روی دست می‌گذاشتیم تا جنگل‌ها را بتراشند و بستر رودخانه‌ها را بفروشند و شکل طبیعت را برای سود شخصی (یا حتی عمومی) تغییر دهند، باید فکر امروز هم می‌بودیم…
در ایجاد وضعیت امروز خیلی‌ها مقصرند. از آن که نمی‌فهمد و از سر نافهمی، مام طبیعت را به کام مرگ می‌کشد، تا آن که می‌داند و سکوت می‌کند. از آن‌ها که با اعمال سلایق شخصی بر گزینش مدیران، سرنوشت ایران را به دست انسان‌های نالایق می‌سپارند، تا عضو ساده‌ی شورای روستایی که دوزار می‌گیرد تا مسیر ویلاسازی رانت‌خواران را هموار کند.‌ از بازاری بی‌خیالی که برای چند روز لمیدن در چهاردیواری شخصی‌اش همان ویلا را می‌خرد و اهمیتی به طبیعت ازبین‌رفته نمی‌دهد تا مسئولی که در مدیریت دریچه‌های یک سد هم ناتوان است. از نماینده مجلسی که برای چند رأی بیشتر هر پروژه‌ای را در هر مکان نادرستی کلید می‌زند تا ژورنالیستی که به احوال ملت مظلوم سواحل مدیترانه، بیشتر از کودکان بی‌آب و بی‌هوای بلوچ توجه دارد!… هرکسی خودش می‌داند چقدر متهم است.

آروین ایلبیگی