تا امروز فکر میکردم امید صلاحی به پنجمین شورای اسلامی شهر انزلی هست. همهی مطالبی که در رسانهها نوشتم و تمام وقتی که برای نشستها و گفتوگوها گذاشتم برای همین بود. تصور میکردم از این هفت نفر جدید که پس از هجده سال سکون و انفعال بر صندلی تصمیمگیری برای شهر نشستهاند، میتوان انتظار حرکت در جهت منافع عمومی داشت.
حالا – با تأسف – میگویم: امیدی واهی بود! در این گروه «پرطمطراق» و «متفاوت از گذشته» نیز نه خواستی برای تعالی شهر هست، نه توانی برای تغییر. دلسوزان این شهر آسیبدیده، در دو سال گذشته تلاش کردند از طریق آگاهیبخشی و انتقاد مستقیم، منتخبان شورا را از تصمیم و اقدام نادرست برحذر دارند، اما حاصلی نداشت. شورانشینان پنجم در مسیر انتخاب شهردار، کژی ورزیدند و به گزینهای رأی دادند که از ابتدا معلوم بود کشتی طوفانزدهی بندرانزلی را به ساحلی امن نخواهد رساند. همانوقت گفتیم سوابق این شهردار (و حتی سطح ارائهاش در جلسهی دفاعیه) نشان میدهد که او اعتقادی به نظام مشاوره و رویکردهای دانشی و معیارهای کیفی زیست شهری ندارد و انزلی را به همان راهی میبرد که شهرهای زیستناپذیر مملکت رفتهاند. اما رئیس شورا تمامقد پشت این انتخاب ایستاد و بقیه هم دل دادند. بعدتر، به پذیرش برنامهی یکسالهی مشوش و مخرب شهرداری هم گردن نهادند که آشکارا شهرفروشی را رواج میداد و راهکاری برای توسعه پایدار نداشت. در انتهای این سال، نتیجهی آن انتخاب و عددهای تخیلی و بیپایهی بودجهی شهردار روشن شد: شصتونه میلیارد تومان درآمد (از صدوچهلویک میلیارد بودجه پیشنهادی) و مهمتر از آن: شصت میلیارد تومان بدهی روی دست شهر، برای پروژههایی که نه زیربنایی بودند و نه در جهت درآمدزایی پایدار. واکنش رسمی شورای شهر انزلی به هشدار منتقدان و دلسوزان، بیاعتنایی بوده است. هنوز در گردابی از حرفهای غیرعلمی و گنگ به خود میپیچند و به عکس گرفتن با ماشین آسفالت و جدول خیابان و دیوار تخریبشده (ترجیحاً زیر باران) مشغولاند.
و سرانجام شوآف تأسفبار دیروز: تشکیل جلسهای هولهولکی (در فرصت چند هفتهای مانده تا کنارهگیری احتمالی رئیس شورا) و دعوت از چند دانشگاهی عمدتاً بیخبر از مسائل شهر – به صرف کادویی و نقل و نبات – برای تدوین «برنامه راهبردی و عملیاتی شهر» در عرض یک ساعت!… نمیخواهم این رفتار جعلی و فریبکارانه -در پاسخ به منتقدانی که بیست سال است از «ادارهی بدون برنامه»ی این شهر انتقاد میکنند- را به حساب چیزی بگذارم. ولی یقین دارم سرنوشت جامعهای که در دام پوپولیسم گرفتار شود، تاریک خواهد بود.
آروین ایلبیگی
عکس از آیدین ایرانینژاد