طراحان و خوانشِ رفتار مردم

نام این مرد، سید محمد تائب است. یکی از معلمان انزلی در دوره‌ی پهلوی اول که برای پُز بهتر در عکس یادگاری با نرده‌های آیکونیک بلوار، روی پشتی یک نیمکت چوبی نشسته است! ممکن است این طرز استفاده از نیمکت، خلق‌الساعه به ذهن او یا عکاس رسیده و ربطی به عادت مردم نداشته باشد؛ ما نمی‌دانیم. حالا هر دو مرده‌اند و بعید است کسی را هم بیابیم که چنین جزئیات کوچکی را از آن سال‌ها به خاطر بیاورد. اما از وقتی که من به یاد دارم، عادت نشستن روی پشتیِ نیمکت‌های بتنی بلوار (که پس از این نیمکت‌های چوبی نصب شدند) خاصه در میان جوانان انزلی محبوب بوده است. شاید برخی تعجب کنند چرا وقتی می‌شود روی نشیمنگاه پهن نیمکت‌های رو به اسکله نشست، بعضی از انزلیچی‌ها روی لبه‌ی نازک پشتیِ نیمکت می‌نشینند و پایشان را روی نشیمنگاه می‌گذارند؟! دلیلش ساده است: تغییر ارتفاع. در طراحی سازه و مبلمان لبه‌ی نوارهای ساحلی، تنوع ارتفاعی یک اصل مهم است. بعضی وقت‌ها دسترسی در سطح آب جذاب است و گاهی از ارتفاعی بالاتر به تماشا نشستن. هرچه این گوناگونی و تنوع بیشتر باشد، فضای عمومی جذاب‌تری حاصل می‌شود. در واقع امکانات اندک و ارتقا نیافته‌ی بلوار ساحلی انزلی، مردمی که روزها و ساعات زیادی را در این فضا سپری کرده‌اند به این نتیجه رسانده که به شیوه‌ی خود، کمبودهای طراحی را جبران کنند. آن‌ها روی پشتی نیمکت می‌نشینند چون می‌خواهند ارتفاع بصری متفاوتی نسبت به آب و منظر بندر داشته باشند.
به نظرم در رفتار اجتماعی مردم یک شهر، جزئیات زیادی برای کاربست مدیران و طراحان هست که در شیوه‌ی مدیریت و تفکر عجولانه و کم‌عمق کشور ما، مغفول واقع می‌شود. اجتماع شهر هم مثل کالبد، نیاز به خوانش دقیق دارد. خواندنی‌های بسیار هم در آن هست.