میگویند پاییز، پادشاه فصلهاست. آدمهای زیادی بر این باورند و پاییز را برای خنکی دلانگیز و پالت رنگی چشمنوازش دوست میدارند. اما پاییز برای ایرانیان، فصل سفر نیست. الگوی سفر اکثریت ایرانیان به گیلان نیز، بیش از اندازه، از برنامهی تعطیلی مدرسه و دانشگاه پیروی میکند. با پایان یافتن تابستان گرم، بسیاری از اقامتگاههای غیردائمی تعطیل میشوند، درآمد محلی شهرهای توریستی به پایینترین حد میرسد و موضوع گردشگری از نقل مجالس مدیران شهری و دغدغههای موسمی آنها خارج میگردد. همینجا یک اشتباه مهم در شناخت ویژگیهای منطقه و ترسیم استراتژی برای صنایع گردشگری بومی رخ مینماید. همهی گیلانیها میدانند جلوهگاه پاییزی جادههای دیلمان را در هیچ ماهی از تابستان نمیتوان یافت. تماشای خزان جادویی پهنههای جنگلی طوالش و فومنات -هرچقدر هم دشوار باشد- حادثهای تکرار نشدنی است که همهی بهاران روحبخش را به رقابت میطلبد. وضع فضاهای شهری از این هم خاصتر و برای مردمِ آسانطلب، دلپذیرتر است. کدام دقایق رشت با لحظات قدمزدن در خنکا و نمِ کوچههای بارانخوردهی ساغریسازان برابری میکند؟ چه ماه دیگری میتواند مثل مهر، بلوار ساحلی انزلی را به خلوتی بیبدیل و آرام بدل کند که طراوت و خنکی و حزن، زیر جغجغ کاکاییهای بازگشته از سفر در هم بپیچد و تو را از همهی جهان پر هیاهو و نامراد بر کند و در خیال افکند؟… اگر مدیران و برنامهریزان صنعت گردشگری گیلان، رغبتی به عبور از روزمرگیها و میلی به تولید ثروت بیشتر برای عموم دارند، باید فصل هزاررنگ گیلان را جدی بگیرند. میتوانند از جاذبههای ماه اول پاییز شروع کنند و با طراحی جشنوارههای بزرگ، کمپینهای محتوایی ویژه و انواع روشهای خلاقانه بازاریابی، مهرماه دیدنی و آرام گیلان را در برنامهی سفر شمار زیادی از گردشگران قرار دهند. آنوقت میبینند که برای بسیار غریبههای دور و نزدیک، سکوت پاییز حزنانگیز، از هیاهوی تابستان شرجی و شلوغ هم محبوبتر است.
گردشگری در پاییز گیلان
